جدول جو
جدول جو

معنی درون ریش - جستجوی لغت در جدول جو

درون ریش
(دَ)
دل ریش. جگرریش. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درون برش
تصویر درون برش
نمایی که به جزء کوچکی از صحنه قطع می شود. برای مثال شیئی چون چاقو یا اسلحه، یا بخشی از بدن شخصیت، چشم ها یا دست های او
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
(دَ یَ / یِ)
قسمت درونی. قسمت داخلی. (ناظم الاطباء). طرف درون. جانب انسی. مقابل بیرون رویه، جانب وحشی. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(دَ گِ رِتَ / تِ)
درون پوشنده. پوشندۀ درون. که درون خود بپوشاند، که افکار خویش بروز ندهد. که اندیشه های خود عادهً پنهان دارد. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(گِ)
بزرگ ریش: هلّوف، ریش سطبر. بسیارموی. کلان ریش. نعثل، مردی درازریش، کان یشبه به عثمان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گران ریش
تصویر گران ریش
آنکه دارای ریشی ستبر و انبوه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درون روی
تصویر درون روی
ورود
فرهنگ واژه فارسی سره